نوشتنی های زینب آقائی

اینجا هرآنچه می آموزم را ثبت میکنم، خواهی بخوان و خواه نخوان، ما نوشته ایم

نوشتنی های زینب آقائی

اینجا هرآنچه می آموزم را ثبت میکنم، خواهی بخوان و خواه نخوان، ما نوشته ایم

می آموزم، همیشه و همیشه. یادگیری برایم حکم نفس کشیدن را دارد.
معلمان من گاهی انسانهای بزرگ اند، گاهی کودکان، گاهی کتابها، و بسیاری اوقات طبیعت و جهان. راستی! گاهی هم از خودم می آموزم:)
در زندگی مطالعه دل غنیمت است
خواهی بخوان و خواه نخوان، ما نوشته ایم(بیدل دهلوی)

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

از نوشتن،از زندگی و از زندگی نویسندگی

جمعه, ۲۷ تیر ۱۳۹۹، ۰۹:۲۸ ب.ظ

_چه خبر؟

_از چی؟

_از زندگی،از کتابها،از کاغذ و قلم ها.در این هفته که گذشت

میشه خواهش کنم حرف بزنی؟خواهش میکنم من رو رها نکن چند روز دیگه بیای سراغم.قرارمون هر روز بود...

_ببخشید....میدونم آدم بدقولی ام.اما...

خب بذار بگم چه خبر:

از زندگی:

به لطف برادر منجم مان،توفیق برنامه‌ رصدی در پشت بام خانه داشتیم و رصد سیاره های شگفت انگیز.‌ هرکس باید در عمرش تجربه کند. حس عجیب و بی نظیری است.

‌ در خانه ماندن جز به ضرورت. ضرورت برای من البته کتابخانه رفتن و امانت کتابهایی بود که دوست داشتم هرچه زودتر بخوانمشان. بر من خرده نگیر.اولا کتابخانه ها متاسفانه یا خوشبختانه خلوت اند، من هم ماسک زده بودم. کتابها هم انقدر خاک خورده بودند که مطمئن شوم کسی در دوران کرونا بهشان دست نزده...

کلاس عکاسی پیشرفته هم می روم. عکاسی هم قرار است در خدمت نویسندگی ام باشد. نویسنده می تواند(و یا حتی باید) عکاسی کند،آشپزی یاد بگیرد، یا حتی قصابی... اما چیزی که مهم است این است که همه شان

در خدمت نویسندگی باشند.این می شود زندگی نویسندگی.نه اینکه بیست و چهار ساعت بنشیند پشت میز و بنویسد...

 

از کتابها:

هفته کتابهای علمی تخیلی و فانتزی بود در سایت good reads.

ژانر مورد علاقه من.

که به این مناسبت بالاخره هابیت را خواندم. یکی از بهترین فانتزی ها.

مثل هرکس که به چیزی علاقه دارد و دوست دارد همه هم به آن علاقه داشته باشند و حرص میخورد ،من از این که این ژانر را در ایران جدی نمی‌گیرند حرص میخورم. این ژانر خیلی مهم و جدی است.چرا باید در قفسه کتابهای کودکان و نوجوانان باشد؟در باب اهمیتش می نویسم حتما در پستی جدا.

 

دیگر کتابهای در حال خواندن این هفته ام: 

کتابخانه بابل از بورخس 

لذت خواندن در عصر حواس پرتی از آلن جیکوبز و نشر خوب ترجمان

و تمرین نیروی حال از اکهارت تول

و صد البته :تاریخ بیهقی که شبها میخوانمش

 

از نوشتن:

هر روز داستانی می نویسم، و داستانهای این هفته ام حال و هوای تخیلی داشت . دوست دارم شان :)

 

 

خب.این هم از پست امروز

به قول آقا ابلفضل بیهقی، از حدیث حدیث شکافد‌

وگرنه قصدم نبود اینهمه حرف.

_ ممنونم ازت

_ من‌از تو ممنونم وبلاگ عزیز ! بابت فرصت رشدی که به من و نوشتن ام می دهی.قول میدهم باز هر روز بیایم سراغت.

_ باز از همان قولها!!!

 

پ.ن : حالا که بحث عکاسی شد . این عکس را خودم گرفتم, هم خیلی دوستش دارم, هم برگزیده جشنواره عکس رشد شد. 
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۹/۰۴/۲۷
زینب آقائی

نظرات  (۲)

۲۷ تیر ۹۹ ، ۲۱:۳۹ علی‌رضا .م

از بین تمام داستا‌ن‌های کوتاه بورخس چندتاییشون خیلی به من چسپید؛کتاب‌خانه بابل،الف،بی مرگی،باغ جاده‌های چند شاخه و بخت آزمایی در بابل

پاسخ:
چقدر عالی ممنون از نظرتون. آره کتابخانه بابل و بخت آزمایی در بابل به من هم چسبید ...
۲۸ تیر ۹۹ ، ۰۱:۳۰ سید محمد حسینی

چه ترکیب خوبی. نوشتن و خواندن و عکاسی . شک ندارم که با یک انسان تاثیرگذار در قرن پانزدهم شمسی روبرو خواهیم بود

پاسخ:
که در تاریخ و منشا موفقیت و اثر گذاری اش از شما نام می برد !

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی